بسم خدا، قسم به قلم، نون و الکلام
آقا سلام، من گنه ام، با گنه سلام
آقا تمام روح من اکنون خزان زده
روحی که یخ زده، شده زخمی و بی دوام
آیا نمی شود که مرا یک نظر کنی؟
یک گوشه چشم بر من گنگ و فقیر و خام؟
حالا مرا ببین و کمی گوش کن، بگو
این امت صبور تو اند و اسیر دام؟
آقا چه روزگار غریبی است، هیچ و پوچ
تنها تویی و دست تو و ذکر سبز فام
بنگر، به چهره، برقع اسلام و دین زدند
این حافظان بی عمل و بی نشان و نام
شبهای جمعه، غربت تو، جمکران، دلم
آدینه صبح، ندبه و ایمان و ذکر و گام
آقا تمام این غزلم نذر چشمهات
(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
آقا جان میگن جواب سلام واجبه، پس یعنی هر وقت به شما سلام بدیم جواب میدین، پس:
السًّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمان
السًّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَهَ الرَّحمن
السًّلامُ عَلَیْکَ یا شَریکَ القُرآن
السًّلامُ عَلَیْکَ یا قاطِعَ البُرهان
السًّلامُ عَلَیْکَ یا اِمامَ الاِنْسِ والجانّ
السًّلامُ عَلَیْکَ و علی ابائِک الطّاهرین
و رحمه الله و برکاته
التماس دعا
موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
برچسبها: پاتوق پرتقالیآقاصاحب الزمانسلام

موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
برچسبها: پاتوق پرتقالیکمکتظاهرنردبان
خداوندا....
به دل نگیر اگر گاهی
زبانم از شکرت باز می ایستد !!...
تقصیری ندارد...
قاصر است
کم می آورد در برابر بزرگی ات...
لکنت می گیرند واژه هایم در برابرت
در دلم اما همیشه
ذکر خیرت جاریست !!....
موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
برچسبها: پاتوق پرتقالیشکرقصورخدا
موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
برچسبها: پاتوق پرتقالیزنامیدخانه
موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
برچسبها: پاتوق پرتقالی5تن5+1
موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
برچسبها: پاتوق پرتقالیوهابیتعذاب
موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
برچسبها: پاتوق پرتقالیاشکالختم قرآن
آیا میدانستید در تیمارستان های آمریکا برای لاعلاج ترین بیماراشون قرآن پخش میکنن،
چون فهمیدن آرام بخشه!!
منبع:کتاب دیوانگـــان آزاد نوشته ی دکتر هولسف
آیا میدانستید در دانشگاه های افسری آمریکا و اسرائیل عملیات های والفجر8 ،بیت المقدس،
بدر و ... زمان جنگ ایران و عراق را آموزش میدن!!!
منبع:سایت بالاترین اسرائیل و سخنرانی ژنرال الکس مایل
اونا دین و اسلام ما را شناختن و دارن استفاده میکنن ولی خودمون چی؟؟؟...
موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
برچسبها: پاتوق پرتقالیدینقرآنآرامش
زیارتـت قـبول حـاجـی!!!
موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
برچسبها: پاتوق پرتقالیزیارتحاجیگرسنگی
اهل دانشگاهم/قبله ام استاد است/جانمازم نمره/یشه ام مشروطیت/
من کتابم را وقتی می خوانم که بگوید استاد : امتحان نزدیک است/
دیشب اما خواندم یک ورق از آن را/همه ذرات کتابم متعجب شده است!!
موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
برچسبها: پاتوق پرتقالیتقلب
پشیمانی یک شیر از شکار آهوی باردار
طبق گفته عکاس این عکس ها این شیرماده پس از شکار آهو و شروع به خوردن آن متوجه می شود
که شکارش باردار بوده است.بلافاصله ازخوردن شکار دست بر میدارد وسعی می کند بچه را به شکم
مادر برگرداند.پس از ناامید شدن ازتلاش و اطمینان از مرگ بچه آهو،آن را آرام بادهانش برمیدارد و در
کنار جسدمادرش می خواباند.طبق گفته عکاس او مدتی کنار آهو و بچه اش می نشیند ونظاره گر آنها
می شود و سپس کمی آنطرف تر دراز کشیده و استراحت می کند.عکاس در ادامه می گوید که حدود
سه ساعت ازخوابیدن شیر گذشت و ساکت بودن و بی حرکتی آن او را به شک انداخته بود تااینکه دل
را به دریا زد و به سمت شیر رفت.بارسیدن به شیرمتوجه میشود که او مدتهاست در اثرفشار روحی
سکته کرده و مرده است!!!
عکسارو توی ادامه ی مطلب ببینید...
موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
برچسبها: پاتوق پرتقالیحیوانانسانانسانیت
لطفا نگویید بای...
یا می دانستید کلمه ی "بای"که این روز ها بعضی از جوانان به اصطلاح تحصیل کرده از هر طریقی،
در پیامک،مسیج،ایمیل وهنگام خداحافظی به جای خدانگهدار از کلمه ی بای استفاده می کنند چه
معنایی دارد؟مفهومش چیست؟ یعنی در حفاظت پاپ باشی،نگوییدکه پاپ رهبر مسیحیان را
نمی شناسید،آیا رواست که یک مسلمان در حفاظت پاپ رهبر مسیحیان باشد؟
خودتان قضاوت کنید:«خداحافظ/خدانگهدار»=خدای یگانه حافظ ونگهبانتان باشد بهتراست؟
یا«بای/گود بای»=در حفاظت پاپ رهبر مسیحیان باشید بهتر است؟(هر چند،یک انسان فانی و
بی ارزش همچون پاپ توان حفاظت از خود راهم ندارد،چه برسد به مامسلمانان...)
لطفا منتشر کنید تا مسلمانان با این تهاجم فرهنگی مقابله کنند.
منبع : سنگر جنگ نرم
موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
برچسبها: پاتوق پرتقالیبایخدانگهدارپاپجنگ نرم
پنج "آیه ی معجزه گر" قرآن را اینجا بخوانید
هر کس این پنج آیه را هر روز یازده مرتبه بخواند برای او هر حاجت و امر مهمی آسان
گردد و به زودی به مراد خویش انشاء الله خواهد رسید.
۱- آیة الکرسی تا و هو العی العظیم
۲- آل عمران آیه ۲ : اللّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ
۳-نساء آیه ۸۷ :اللّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لاَ رَيْبَ فِيهِ وَمَنْ أَصْدَقُ
مِنَ اللّهِ حَدِيثًا
۴- طه آیه ۸ : اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْأَسْمَاء الْحُسْنَى
۵-تغابن آیه ۱۳ : اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ
منبع : شفاخانه
موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
برچسبها: پاتوق پرتقالیشفاقرآن
قدرشون رو بدونیم قبل اینکه زبونم لال از دستشون بدیم...
" خدایا شکرت "
موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
برچسبها: پاتوق پرتقالیپدرمادرشکر
موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
برچسبها: پاتوق پرتقالیایمانباران
عید قربان با نماز و عبادتش ، با ذکر و دعایش ، با قربانى و صدقات و احسانش
بسترى براى جارى ساختن مفهوم عبودیت و بندگى است
این عید بندگی بر شما مبارک .
موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
برچسبها: پاتوق پرتقالیعید قربانتبریک عید
موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
|
موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
برچسبها: پاتوق پرتقالیپیرزنخدا
استفان کاوی (از سرشناسترین چهرههای علم موفقیت) احتمالاً با الهام از همین حرف انیشتین است که میگوید:« اگر میخواهید در زندگی و روابط شخصیتان تغییرات جزیی به وجود آورید به گرایشها و رفتارتان توجه کنید
اما اگر دلتان میخواهد قدمهای کوانتومی بردارید و تغییرات اساسی در زندگیتان ایجاد کنید باید نگرشها و برداشتهایتان را عوض کنید
او حرفهایش را با یک مثال خوب و واقعی، ملموستر میکند:« صبح یک روز تعطیل در نیویورک سوار اتوبوس شدم. تقریباً یک سوم اتوبوس پر شده بود. بیشتر مردم آرام نشسته بودند و یا سرشان به چیزی گرم بود و درمجموع فضایی سرشار از آرامش و سکوتی دلپذیر برقرار بود تا اینکه مرد میانسالی با بچههایش سوار اتوبوس شد و بلافاصله فضای اتوبوس تغییر کرد. بچههایش داد و بیداد راه انداختند و مدام به طرف همدیگر چیز پرتاب میکردند. یکی از بچهها با صدای بلند گریه میکرد و یکی دیگر روزنامه را از دست این و آن میکشید و خلاصه اعصاب همهمان توی اتوبوس خرد شده بود. اما پدر آن بچهها که دقیقاً در صندلی جلویی من نشسته بود، اصلاً به روی خودش نمیآورد و غرق در افکار خودش بود.
بالاخره صبرم لبریز شد و زبان به اعتراض بازکردم که: آقای محترم! بچههایتان واقعاً دارند همه را آزار میدهند. شما نمیخواهید جلویشان را بگیرید؟
مرد که انگار تازه متوجه شده بود چه اتفاقی دارد میافتد، کمی خودش را روی صندلی جابجا کرد و گفت: بله، حق با شماست. واقعاً متاسفم. راستش ما داریم از بیمارستانی برمیگردیم که همسرم، مادر همین بچهها٬ نیم ساعت پیش در آنجا مرده است.. من واقعاً گیجم و نمیدانم باید به این بچهها چه بگویم. نمیدانم که خودم باید چه کار کنم و … و بغضش ترکید و اشکش سرازیر شد.»
استفان کاوی بلافاصله پس از نقل این خاطره میپرسد:صادقانه بگویید آیا اکنون این وضعیت را به طور متفاوتی نمیبینید؟ چرا این طور است؟ آیا دلیلی به جز این دارد که نگرش شما نسبت به آن مرد عوض شده است؟ و خودش ادامه میدهد که: راستش من خودم هم بلافاصله نگرشم عوض شد و دلسوزانه به آن مرد گفتم: واقعاً مرا ببخشید. نمیدانستم. آیا کمکی از دست من ساخته است؟ و…. اگر چه تا همین چند لحظه پیش ناراحت بودم که این مرد چطور میتواند تا این اندازه بیملاحظه باشد٬ اما ناگهان با تغییر نگرشم همه چیز عوض شد و من از صمیم قلب میخواستم که هر کمکی از دستم ساخته است انجام بدهم
حقیقت این است که به محض تغییر برداشت٬ همه چیز ناگهان عوض میشود. کلید یا راه حل هر مسئلهای این است که به شیشههای عینکی که به چشم داریم بنگریم؛ شاید هرازگاه لازم باشد که رنگ آنها را عوض کنیم و در واقع برداشت یا نقش خودمان را تغییر بدهیم تا بتوانیم هر وضعیتی را از دیدگاه تازهای ببینیم و تفسیر کنیم . آنچه اهمیت دارد خود واقعه نیست بلکه تعبیر و تفسیر ما از آن است
موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
برچسبها: پاتوق پرتقالیاستفان کاویموفقیتانیشتین
جوانی از بیکاری رفت باغ وحش پرسید:استخدام دارید؟
یارو گفت مدرک چی داری؟ گفت دیپلم!
یارو گفت یه کاری برات دارم،
حقوقشم خوبه پسره قبول کرد.
یارو گفت :
ما اینجا میمون نداریم میتونی بری توی پوست میمون
تو قفس تا میمون برامون بیاد!
چند روزی گذشت یه روز جمعه که شلوغ شده بود،
پسره توی قفس پشتک وارو میزد
از میله ها بالا پائین میرفت.
جوگیر شد زیادی رفت بالا از اون طرف افتاد تو قفس شیره!
داد زد کمککککککککک
شیره افتاد روش دستشو گذاشت رو دهنش گفت،
آبرو ریزی نکن من لیسانس دارم..!
موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
برچسبها: پاتوق پرتقالیبیکاروجوانباغ وحشمیمون
هنگامی که کسی زیاد تنبلی کند و یا کج و معوج بنشیند و یا لم بدهد، به او می گویند: مگه تنبلخونه شاه عباسه؟ امروز به ریشه یابی این مثل عامیانه می پردازیم.
شاه عباس کبیر یک روز گفت: خدا را شکر! همه اصناف در مملکت ایران به نوایی رسیده اند و هیچ کس نیست که بدون درآمد باشد.سپس خطاب به مشاوران خود گفت: همین طور است؟ همه سخن شاه را تایید کردند.از نمایندگان اصناف پرسید، آن ها هم بر حرف شاه صحه گذاشتند و از تلاش های شاه در آبادانی مملکت تعریف کردند.اما وزیر عرض کرد: قربانتان بشوم، فقط تنبل ها هستند که سرشان بی کلاه مانده.
شاه بلافاصله دستورداد تا تنبلخانه ای در اصفهان تاسیس شود و به امور تنبلها بپردازد. بودجه ای نیز به این کار اختصاص داده شد.کلنگ تنبل خانه بر زمین زده شد و تنبل خانه مجللی و باشکوهی تاسیس شد.
تنبل ها از سرتاسر مملکت را در آن جای گرفتند و زندگیشان از بودجه دولتی تامین شد.
تعرفه بودجه تنبل خانه روز به روز بیشتر می شد، شاه گفت: این همه پول برای تنبل خانه؟ عرض کردند: بله. تعداد تنبلها زیاد شده و هر روز هم بیشتر از دیروز می شود!شاه به صورت سرزده و با لباس مبدل به صورت ناشناس از تنبلخانه بازدید کرد. دید تنبلها از در و دیوار بالا می روند و جای سوزن انداختن نیست.
شاه خودش را معرفی کرد. هرچه گفتند: شاه آمده، فایده ای نداشت، آن قدر شلوغ بود که شاه هم نمی توانست داخل بشود. شاه دریافت که بسیاری از این ها تنبل نیستند و خود را تنبل جا زده اند تا مواجب بگیرند.شاه به کاخ خود رفت و مساله را به شور گذاشت.
مشاوران هریک طرحی ارائه دادند تا تنبل ها را از غیر تنبل ها تشخیص بدهند ولی هیچ یکی از این طرح ها عملی نبود.سرانجام دلقک شاه گفت: برای تشخیص تنبل های حقیقی از تنبل نماها همه را به حمامی ببرند و منافذ حمام را ببندند و آتش حمام را به تدریج تند کنند، تنبل نماها تاب حرارت را نمی آورند و از حمام بیرون می روند و تنبلهای حقیقی در حمام می مانند.شاه این تدبیر را پسندید و آن را به اجرا درآورد. تنبل نماها یک به یک از حمام فرار کردند.
فقط دو نفر باقی ماندند که روی سنگ های سوزان کف حمام خوابیده بودند. یکی ناله می کرد و می گفت: آخ سوختم، آخ سوختم.
موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
برچسبها: پاتوق پرتقالیتنبلشاه عباس کبیر
موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
برچسبها: پاتوق پرتقالیتنهالایک
موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
روزها تکراری میشن
آدمها تکراری میشن
کارها تکراری میشن
کتاب ها تکراری میشن
موسیقی ها تکراری میشن
هنر ها تکراری میشن
♥•٠·
اما عجیب است از این قرآن
که هر وقت یک سوره رو تموم
و دو باره شروع میکنی به خوندنش
انگار سوره جدیتر میشه
چه زیبا گفتن:
قران تنها کتابـــی است که نفس می کشد.
موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
برچسبها: پاتوق پرتقالیقرآنتازه
حاج آقا قرائتی :
اگر لامپی در یکـــ خیابانی بزنند،افرادی بیایند
این لامپ را بشکستند لامپ دوم را بزنند،
لامپ دوم را هم بشکستند لامپ سوم را بزنند،
لامپ سوم را هم بشکنند اگر یازده لامپ بزنند
و مردم نااهل بشکنند حکم عاقلی دیگر می گوید:
"لامپ دوازدهمین را وصل نکـن ایـن ها هنوز
آدم نشدهاند،لیاقت ندارند بگذار در تاریکی باشند. "
یازده امام آمد و یازده چراغ هدایت را شهید کردند
چراغ دوازدهمیـن را دیگر خداوند وصل نکرد ...
مے گوید:هر وقت آمادگی اش را دارید، شما هنوز متمدن نشدهاید ...
موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
برچسبها: پاتوق پرتقالیحاج آقا قرائتی , خدا ,شهید ,دوازده معصوم ,زیباترین جملات عاشقانه,
فقیری به در خانه بخیلی آمد، و گفت
شنیده ام که تو قدری از مال خود را نذر نیازمندان کرده ای
و من در نهایت فقرم ، به من چیزی بده
بخیل گفت: من نذر کوران کرده ام
فقیر گفت :من هم کور واقعی هستم ، زیرا اگر بینا بودم
از در خانه خداوند به در خانه کسی مثل تو نمی آمدم
موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
برچسبها: پاتوق پرتقالیکورفقیرثروتمند
خداییش توجه کردین آمار دزدی خونه ها به شددددت کاهش یافته ؟ :/
.
.
.
.
.
.
.
.
.
چون تو هر خونه چند نفر تا صبح تو پاتوق پرتقالی میچرخن:)))
موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
برچسبها: پاتوق پرتقالیصبحشب
سفارش نخودکی اصفهانی ب امام خمینی
برای گشایش همه گرفتاریا مفیده
دودیقه بیشترم وقت نمیبره
بعدازهرنماز یک مرتبه ایت الکرسی-بعدش تسبیحات حضرت زهرا-بعد 3مرتبه سوره توحید-بعدازاون 3مرتبه صلوات ودراخر 3مرتبه از انتهای ایه 2و 3 سوره طلاق
(از این قسمت ایه دوم سوره طلاق:و من یتق الله تا آخر آیه سوم)
ب امید گشایشگرفتاری همه
موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
برچسبها: پاتوق پرتقالینخودکیگشایشدعاامام خمینی
پاييز با خود شور مي آورد و قاصدكها خبر بازگشايي مدارس مي دهند، درختان آماده مي شوند تا با شوق، برگهاي رنگارنگشان را چون كاغذهاي رنگي بر سر كودكاني كه مشتاقانه به مدرسه مي روند بريزند و سارها بر شاخه هاي انبوه درختان صف كشيده اند، تا آوازهاي گرمشان را بدرقه كنند. نسيم، نفس هاي معطرش را هر صبح بر گونه هاي سرخابي كودكانه شان مي دمد تا خواب را در سايه هاي كوتاه ديوار جا بگذارند و مشتاقانه تا حياط منتظر مدرسه بدوند.
ديوارهاي آجرنماي مدرسه را سراسر شور و شوق پر كرده است. كلاسها با آغوش باز در آستانه درها ايستاده اند تا ميهمانان خود را در آغوش بكشند. واژه ها بر تخته هاي سياه جان مي گيرند و پروانه مي شوند تا در نفس هاي هيجان زده كودكان پرواز كنند و فضاي لرزان كلاس را گرم نمايند. چه شور و حالي دارد اين روزهاي آغاز مدرسه، روزهايي سراسر دلهره، شوق و اضطراب، روزهاي مهر و مدرسه، روزهايي كه خيابانها سرخوش هيجان لبريز صداهاي كودكانه جاري در پياده روهايند. روزهايي كه عشق هر سحر، عاشقانه از پشت پنجره كلاس ها سرك مي كشد تا با بالاآمدن آفتاب، تنشان را در نفس هاي معطر كودكان شست وشو دهند. روزهايي كه آفتاب به شوق مدرسه رفتن هر صبح زودتر از آواز خروس ها بيدار مي شود. روزهايي كه ماه، بالاي سر دفترهاي مشق به خواب مي رود.
امروز اولين روز از ماه مهر و شروع فصل پاييز، ماه تحصيل، تلاش، مشق و مدرسه است .... آغاز سال تحصیلی، آغاز سفر در مسیر دانستن و فهمیدن مبارک
موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
برچسبها: پاتوق پرتقالیمهرمهربانیمدرسهسال تحصیلی