بسم الله الرحمن الرحیم
منتظر تاکسی بودم برای رفتن به کلاس یهو یه پیرمردی از دور بوق زد با یه پیکان به قول شیرازیها : له .
طبق معمول زد به سرم ، سر یه بحث رو باز کنم ، با خودم گفتم این پیرمرده با این اوضاع و احوال و لرزش دستاش حتما مشکلی داره که داره مسافر کشی میکنه به خاطر همین پرسیدم : حاجی اوضاع احوال خوبه ؟
گفت: الحمدلله ، شکر .
تا اینو گفت انگار برقی تو ذهنم زده باشن ، جا خوردم . گفتم: هی ! حاجی ! کاش جوونای ما هم این جوری جواب میدادن میگفتن الحمدلله و خدا رو شکر .
گفت : حالا اگه من اینو نگم وایسم گله گذاری تو کاری میتونی برای من انجام بدی ؟
گفتم : نه . ولی وقتی به جوونترا این حرف رو میزنم چنان از بد روزگار و مشکلات میگن که انگار من وکیلی چیزی هستم و میتونم مشکلاتشون رو حل کنم .
بعد با خودم فکر کردم : آیا اینجور نق زدن ها معنیش چیه ؟ مگه خدا روزی رسون نیست ؟ اگه زیاد نق بزنیم پیش بنده ها این معنی رو نمیرسونه که خدا روزی من رو نمیرسونه ؟ و این یعنی شکایت از خدا پیش بنده ها !
فکرش رو بکنید ما مثلا پدر خوانواده باشیم تمام تلاشمون رو برای رفاه بچه ها بکنیم بعد بچه هه برای یه چیز کوچولو و ناچیز بره پیش بقیه نق بزنه بگه : ما هیچی نداریم ، بدبختیم ، چه حالی میشیم ؟
بیچاره خدا ! که ما بنده هاشیم .
راسش نمیدونم این جور نق زدنا کفران نعمت هست یا نه ولی خدا گفته : لَئِن شَکَرْتُمْ لأَزِیدَنَّکُمْ وَلَئِن کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ (لینک آیه و ترجمه اش)خداوند متعال انگار اینجا شوخی نداشته ها ! گفته : اگه شکر کنید بیشتر بهتون میدم ولی اگه کفران کنید عذابم شدید است!
حالا اگه فرض کنیم این نق زدن ها کفران نعمت باشه ، اینجوری مشکل میشه چن تا: عصابمون خورد شده (خب آدم که با آرامش و طمانینه که نق نمیزنه) ، حرفهای نامربوط (بعضی وقتا) از زبونمون جاری شده ، از اون طرف عذابم رو شاخشه .
خدا خودش رحم کنه ! نه ؟!
موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
برچسبها: پاتوق پرتقالیخدا
ﻣﺎ ﻓﺴﺴﺴﺴﺴﺴﺲ ، ﺷﻤﺎ ﺗﯿﻮﺏ ﻟﺴﺴﺴﺴﺴﺴﺴﺴﺴﺲ .
ﻣﺎ ﻣﺴﯿﺮ ﺍﻧﺤﺮﺍﻓﯽ ، ﺷﻤﺎ ﺻﺮﺍﻁ ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ .
ﻣﺎ ﺗﻒ ، ﺷﻤﺎ ﺁﺑﺸﺎﺭ ﻧﯿﺎﮔﺎﺭﺍ .
ﻣﺎ ﺣﻮﺽ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﻭﺳﻂ ﺑﺎﻏﭽﻪ ، ﺷﻤﺎ ﺟﮑﻮﺯﯼ ﻭﺳﻂ ﭘﻨﺖ ﻫﺎﻭﺱ .
ﻣﺎ ﺑﺪﺑﺨﺖ ﺣﻘﯿﺮ ، ﺷﻤﺎ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﮐﺒﯿﺮ .
ﻣﺎ ﻭﺍﺷﺮ ، ﺷﻤﺎ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﺣﻠﻘﻪ ﻫﺎ .
ﻣﺎ ﻧﺦ ﮐﻨﺎﺭ ﺑﺎﻟﺶ ، ﺷﻤﺎ ﻧﺦ ﺩﻧﺪﻭﻥ ﺍﻭﺭﺍﻝ .B .
ﻣﺎ RD ، ﺷﻤﺎ ﭘﻮﺭﺷﻪ ﭘﺎﻧﺎﻣﺮﺍ ۴s .
ﻣﺎ ﻃﺮﺡ ﻣﺴﮑﻦ ﻣﻬﺮ ، ﺷﻤﺎ ﺑﺮﺝ ﺍﻟﻌﺮﺑﯽ .
ﻣﺎ ﻣﯿﻨﯿﻤﻢ ﻧﺴﺒﯽ ، ﺷﻤﺎ ﻣﺎﮐﺴﯿﻤﻢ ﻣﻄﻠﻖ .
ﻣﺎ ﺑﺪﻭﻥ ﭘﻨﺠﺮﻩ ، ﺷﻤﺎ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺩﻭﺟﺪﺍﺭﻩ
ﻣﺎ ﻭﻇﯿﻔﻤﻮﻧﻪ ، ﺷﻤﺎ ﻟﻄﻒ ﻣﯿﮑﻨﯿﺪ .
ﻣﺎ ﺑﺎﺩ ﺑﺰﻥ ﺩﺳﺘﯽ ، ﺷﻤﺎ ﮐﻮﻟﺮ ﮔﺎﺯﯼ ﻧﺎﻧﻮ .
ﻣﺎ ۱۱۰۰ ، ﺷﻤﺎ iPhone 4s .
ﻣﺎ ﻫﺮ ﻫﺮ ﻫﺮ ، ﺷﻤﺎ ﺗﺒﺴﻤﯽ ﺩﻟﻨﺸﯿﻦ .
ﻣﺎ ﺍﻣﺸﺐ ، ﺷﻤﺎ ﻫﺰﺍﺭ ﻭ یک ﺷﺐ !!!
ﻣﺎ ﭘﺖ ﻭ ﻣﺖ ، ﺷﻤﺎ اﯾﮑﯿﻮ ﺳﺎﻥ .
ﻣﺎ ﺷﺐ ﺗﺎﺭ ، ﺷﻤﺎ ﺻﺒﺢ ﺍﻣﯿﺪ !
ﻣﺎ ﻭﺭﺯﺵ ﺍﺯ ﻧﮕﺎﻩ ﺩﻭ ، ﺷﻤﺎ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻧﻮﺩ !
ﻣﺎ ﮐﺮﻡ ﺷﺒﺘﺎﺏ ، ﺷﻤﺎ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﻋﺎﻟﻤﺘﺎﺏ .
ﻣﺎ ﺩﻓﺘﺮ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ، ﺷﻤﺎ ﺩﻓﺘﺮ ﺭﯾﺎﺳﺖ ﺟﻤﻬﻮﺭﯼ .
ﻣﺎ ﻓـ ﺷﻤﺎ ﻓﺮﺣﺰﺍﺩ !
ﻣﺎ ﺑﺘﻤﺮﮒ ، ﺷﻤﺎ ﺑﻔﺮﻣﺎ .
ﻣﺎ ﻟﮑﻨﺖ ﺯﺑﻮﻥ ، ﺷﻤﺎ ﺳﺨﻨﮕﻮﯼ ﺩﻭﻟﺖ .
ﻣﺎ ﭘﻮﭺ ، ﺷﻤﺎ ﮔﻞ !
ﻣﺎ ﺑﻨﺎﻝ ﺑﯿﻨﯿﻢ ﺑﺎ ، ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺍﻫﺶ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺑﻔﺮﻣﺎﯾﯿﺪ !
ﻣﺎ چی ﮐﻮﻓﺖ ﻣﯿﮑﻨﯽ ؟ ، ﺷﻤﺎ چی ﻣﯿﻞ ﺩﺍﺭﯼ ﻋﺰﯾﺰﻡ ؟
ﻣﺎ ﻓﻼﻓﻞ ، ﺷﻤﺎ ﻣﺪﯾﺮ ﻋﺎﻣﻞ ﭘﺨﺶ ﻓﺮﺍﻭﺭﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﮔﻮﺷﺘﯽ .
ﻣﺎ ﻣُﺨﻤﻮﻥ ﺗﺎﺏ ﺩﺍﺭﻩ ، ﺷﻤﺎ ﺣﯿﺎﻃﺘﻮﻥ !
ﻣﺎ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ، ﺷﻤﺎ ﭘﺎﺱ ﮐﺮﺩﻩ !
ﻣﺎ ﺑﺮﻑ ، ﺷﻤﺎ ﺑﻬﻤﻦ .
ﻣﺎ ﻧﻨﻪ ، ﺷﻤﺎ .mommy
ﻣﺎ ﮐﻮﻟﻪ ﭘﺸﺘﯽ ، ﺷﻤﺎ ﮐﻮﻟﻪ ﺑﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﺗﺠﺮﺑﻪ .
ﻣﺎ ” ﺻﺮﻓﺎ ﺟﻬﺖ ﺍﻃﻼﻉ ﻭ ﻓﺎﻗﺪ ﻫﺮﮔﻮﻧﻪ ﺍﺭﺯﺵ ” ، ﺷﻤﺎ کپی ” ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺍﺻﻞ – ﺛﺒﺖ ﺑﺎ ﺳﻨﺪ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺍﺳﺖ ”
ﻣﺎ ﺑﻠﻪ ﻗﺮﺑﺎﻥ ، ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺩﻩ ﺳﻠﻄﺎﻥ .
ﻣﺎ ﺗﻘﻮﯾﻢ ﺟﯿﺒﯽ ، ﺷﻤﺎ ﻣﻮﺳﺴﻪ ﮊﺋﻮ ﻓﯿﺰﯾﮏ !
ﻣﺎ ﺁﺭﺩ ﻧﺨﻮﺩﭼﯽ ، ﺷﻤﺎ ﻟﺌﻮﻧﺎﺭﺩﻭ ﺩﺍﻭﯾﻨﭽﯽ .
ﻣﺎ ﮐﺘﻪ ﺷﻤﺎ ، ﺑﯿﻒ ﺍﺳﺘﺮﻭﮔﺎﻧﻒ .
ﻣﺎ ﺟﺮﺯ ﻻﯼ ﺩﯾﻮﺍﺭ ، ﺷﻤﺎ ﭘﺘﺮﻭﺱ ﻓﺪﺍﮐﺎﺭ .
ﻣﺎ ﻓﻼﻓﻞ ، ﺷﻤﺎ ﺭﻭﯾﺎﻝ ﺑﺮﮔﺮ ﺑﺎ ﭘﻨﯿﺮ ﻭ ﻗﺎﺭچ
ما بد...شما خوبی!
موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
سالگرد ازدواج
زن :عزیزم امیدوارم همیشه عاشق بمانیم وشمع زندگیمان نورانی باشد.
مرد: عزیزم کی نوبت کیک می شه؟
روز زن
زن : عزیزم مهم نیست هیچ هدیه ای برام نخریدی یک بوس کافیه.
مرد: خوشحالم تو رو انتخاب کردم آشپزی تو عالیه عزیزم (شام چی داریم؟)
روز مرد
زن: وای عزیزم اصلا قابلتو نداره کاش می تونستم هدیه بهتری بگیرم.
مرد: حالا اشکال نداره عزیزم سال دیگه جبران می کنی (چه بوی غذایی می یاد)
۴۰ روز بعد از تولد بچه
زن:وای مامانی٬ بازم گرسنه هستی (عزیزم شیر خشک بچه رو ندیدی؟)
مرد با دهان پر: نه عزیزم ندیدم , راستی عزیزم شیر خشک چرا اینقدر خوشمزه است؟
۴۰ سال بعد
زن: عزیزم شمع زندگیمون داره بی فروغ میشه ما پیر شدیم.
مرد: یعنی دیگه کیک نخوریم؟
۲ ثانیه قبل از مرگ
زن: عزیزم همیشه دوستت داشتم.
مرد: گشنمه.
وصیت نامه
زن: کاش مجال بیشتری بود تا درمیان عزیزانم می بودم ونثارشان می کردم تمام زندگی ام را!!
مرد:شب هفتم قرمه سبزی بدید.
اون دنیا
زن خطاب به فرشته ی مسئول: خواهش می کنم ما را از هم جدانکنید , نه نه عزیزم , خدایا به خاطر من…
(((وسر انجام موافقت می شه مرد از جهنم بره بهشت )))
مرد: خطاب به دربان جهنم: حالا توی بهشت شام چی میدن؟
موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
برچسبها: تفاوت طز فکرطنز
موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
برچسبها: نامه ی یک دختر
شاید آن روز که سهراب نوشت
تا شقایق هست زندگی باید کرد...
خبری از دل پر درد گل یاس نداشت
چه شقایق باشد چه گل پیچک و یاس؛
جای یک گل خالی است!!
تا نیاید مهدی(عج)
زندگی زیبا نیست!!!
موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
می خواهم برگردم به روزهای کودکی آن زمان ها که :
* پدر تنها قهرمان بود.
* عشــق، تنـــها در آغوش مادر خلاصه میشد.
* بالاترین نــقطه ى زمین، شــانه های پـدر بــود.
* بدتـرین دشمنانم، خواهر و برادر های خودم بودند.
* تنــها دردم، زانو های زخمـی ام بودند.
* تنـها چیزی که میشکست، اسباب بـازیهایم بـود.
* و معنای خداحافـظ، تا فردا بود…!
موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
دستانت را در برابرم مشت میکنی؛
و میگویی گل یا پوچ ؟
و من در دلـــم میگویم...
فقط دستانت..!!
موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
آقـــا بیــا تا با ظهـــور چشمهایــت
این چشم های ما کمی تقوا بگیرد
پایین بیا خورشیــد پشت ابـر غیبت
تـا قبل از آن کــه کار مــا بالا بگیـرد
موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
عشق واسه یه زن وقتی که از روی ناراحتی با دستای لطیفش
روی سینه ستبر مردش می کوبد و مرد آرام بغلش میکند و دستاشو می بوسه
و میگه : نزن گلم دستای خودت درد میگیره
موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
من زنم…
بی هیچ آلایشی…
حتی بی هیچ آرایشی !
او خواست که من زن باشم …
که بدوش بکشم،بار تو را که مردی !
... و برویت نیاورم که از تو قویترم ...
آری من زنم...
او خواست که من زن باشم ...
همچنان به تو اعتماد خواهم کرد ...
عشق خواهم ورزید ...
به مردانگی ات خواهم بالید ...
با تمام وجود از تو دفاع خواهم کرد ...
پشتیبانت خواهم بود ... و تو ...
مرد بمان!
این راز را که من مرد ترم
به هیچ کس نخواهم گفت...
موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
برچسبها: حسین پناهی
فرزند عزیزم!
آنزمان که مرا پیر و از کار افتاده یافتی...صبور باش! و مرا درک کن
اگر هنگام غذا خوردن لباسهایم را کثیف میکنم...یا هنگامی که
نمی توانم لباسهایم را بپوشم...صبور باش و زمانی را بیاد بیاور
که همین کارها را به تو یاد می دادم.
اگر زمانی که صحبت میکنم حرفهایم تکراریست و کلمات را چندین
بار تکرار می کنم...صبور باش و حرفهایم را قطع نکن و به حرفهایم گوش فرا بده...
وقتی تو هنوز کوچک بودی گاه برای خواباندنت مجبور میشدم
بارها و بارها داستانی را برایت بخوانم....
وقتی نمی خواهم حمام کنم...نه مرا سرزنش کن و نه شرمنده...
زمانی را بیاد بیاور که با هزار و یک بهانه وادارت میکردم که حمام کنی
وقتی بی خبری ام را از پیشرفتها و دنیای امروز می بینی...
با لبخند تمسخر آمیز به من ننگر.
وقتی حافظه ام یاری نمی کند و کلمات را به خاطر نمی آورم....
به من فرصتی بده تا بیاد بیاورم...اگر نتوانستم عصبانی نشو...
برای من مهمترین چیز نه صحبت کردن که تنها با تو بودن و تو را برای شنیدن داشتن است.
وقتی نمی خواهم چیزی بخورم مرا وادار نکن...
من خوب میدانم که کی به غذا احتیاج دارم...
وقتی پاهای خسته ام اجازه ی راه رفتن به من نمی دهند...
دستهایت را به من بده همانگونه که من دستهایم را به تو دادم
آنزمان که اولین قدمهایت را بر می داشتی.
و زمانی که به تو میگویم که دیگر نمی خواهم زنده بمانم...و اینکه
می خواهم بمیرم...عصبانی نشو...روزی خواهی فهمید.
زمانی متوجه میشوی که علیرغم همه اشتباهاتم
همواره بهترین چیزها را برایت خواسته ام.
و همواره سعی کرده ام که بهترینها را برایت فراهم کنم.
از اینکه در کنارت هستم عصبانی و خسته و ناراحت نشو.
تو باید در کنارم باشی و مرا درک کنی...
مرا یاری کن همانگونه که من تو را یاری کرده ام آنزمان که زندگی را آغاز کردی.
یاریم کن تا قدم بر دارم...به من کمک کن تا با نیروی عشق و شکیبایی تو
این راه را به پایان ببرم.من با لبخند و با عشق بیکرانم جبران خواهم کرد
همان عشقی که همواره به تو داشته ام....
(فرزند دلبندم دوستت دارم)
موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
برچسبها: فرزند دلبندم
کاش می دانستی!
فردا چه اندازه دیر است
برای زیستن!
و چه اندازه زود
برای مردن!
فردا همیشه واژه ایست پر فریب....
موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
...
با خودتان خوب تا کنید
با خودتان که خوب تا نکنید
روزگار شما را تا میکند
می کند توی پاکت و می اندازد توی صندوق پستی ؛
به یک مقصد نامعلوم
خودت به جان خودت بیفت
خودت خودت را بساز
خودت مواظب خودت باش
وگرنه دیگران به تو هر شکلی
که دلشان بخواهد میدهند.
موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
برچسبها: مقصد نامعلوم
لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم
هیچ نیرو و حرکتی نیست مگر بوسیله ی خدای والا و بزرگ
خدایا...خدای خوبم پناه می برم به تو از شر آرزوهای دور و درازی که شیطان گوشه گوشه اش لانه می کند
خدایا...خدای مهربانم!پناه می برم به تو از شر دلبستگی هایی که بوی شرک می دهند،
پناه می برم به تو از جذابیت های دلفریب دنیا که مرگ را در نظرم دور و باور نکردنی جلوه می دهد.
خدایا ! در کشاکش این روزها و شبهای بی چراغ...در پیچ و خم دلبستگیهایی که همه بوی خاک می دهند،
خدایا!در دویدن هایی که خط پایان همه ی آنها به داشته های مادی خلاصه می شود...می ترسم از خشم تو...
ازدور شدن از بهشت تو و می ترسم از منی که هرآن،بوی شیطان می گیرد.
خدایا!وسوسه ها فراوانند و من،بنده ای ضعیف هستم که هنوز نیاموخته بزرگترین جهاد دنیا،جهاد با نفس است...
خدایا!شکوه و جلال دنیا گاهی چنان عقل را از سر معنویتم می دزدد که باور نمی کنم فانی بودن اینهمه رنگ و لعاب را،
خدایا!لابه لای همه ی این چیزهایی که فاصله ی قلب مرا با تو زیاد می کند،از من دور کن وسوسه ی شیطان را...
خدایا!ذکر(فستعذ بالله من الشیطان الرجیم)را بر زبانم جاری کن و نوری به قلبم بتابان که از هر چه بوی شیطان و فریب و
جهنم و آتش خشم تو را می دهد،پناه ببرم به رحمت بی انتهای تو.
خدایا! بازوی ایمانم را قوی کن...آنقدر قوی که زورش بچربد به سینه ی ستبر فریبهای شیطان...
و شیطانک ها را از سر راهم دور کن تا مبادا پای من کودکم بیفتند در چاله ی شیطنت ها.
خدایا! از همین حالا...از همین سال نو...از همین سرآغاز،به تو پناه می برم از شر شیطان
یاری ام کن تا سال جدید را با سری افراشته،قلبی سبک و روحی آرام،چنان به پایان ببرم
که شیطان شرمنده ی نفس خویش باشد و من سرافراز در درگاه تو....
به امید کرم بی منتهایت،الهی آمین
.
موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
زندگي را دور بزن و آن گاه که بر تارک بلند ترين قله ها رسيدي، لبخند خود را نثار تمام سنگريزه هايي کن که پايت را خراشيدند.
روزگارا تو اگر سخت به من می گیری
با خبر باش که پژمردن من آسان نیست ،
گرچه دلگیر تر از امروزم
گر چه فردای غم انگیز مرا می خوانی
لیک باور دارم ، دلخوشی ها کم نیست ...
زندگی باید کرد!
(سهراب)
موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
به مـرد بودن و مـرد ماندن و مـردانگی ات افـتخار میکنم
تویی که پشت آن چهره ی جدی مهربـانی ات حس میشود . . .
تویی که غـرورت را که همچون کوه قد برافراشته برای من میشکنی . . .
تویی که در میان جمع به هیچکس نـگاه نمیکنی جـز من . . .
تویی که در اوج نـاراحتی به رویم لـبخند میزنی . . .
تویی که با تـمام خسـتگی ات مـرا هـمراهی میکنی . . .
تویی که در روزهای بی حوصلگی به پـای درددل هایم می نشینی . . .
تویی که بهانه گرفتن ها و بی قـراری هایم را با یـک ” بـوسه “ خاتمه میدهی !
تویی که در برابر مشکلات سینه سپر میکنی و تـنهایم نمیگذاری . . .
تویی که با تـمام قـدرتت در برابر احـساسم زانـو میزنی . . .
تویی که اول روحـم را به پـرواز در میاوری و بـعد جـسمم را در آغوش میکشی . . .
تویی که نـوازشت بـوی خوب ” آرامـش” میدهد نه “هـوس” . . .
تویی که شوخی میکنی تا گـل لـبخند را بر لـبانم بکاری . . .
آآآآری
تـو
شـاهزاده ی رویـای دخـترانه هستی . . .
ای مـرد
نمیـخواهم با آن اسـب سفید بالدار بیایی !
همیـن که قلبت سفید و بی ریـا بـاشد برای مـن کـافی ست . .
.
موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
برچسبها: مردی با اسب سفید بالدار
دوست داشتنی ترین رابطه ها ،
رابطه هایی دو طرفه اند ...!
یعنی هر دو میکوشند برای ادامه دار شدنش ...!
هر دو خطر می کنند ...!
هر دو وقت می گذارند ...!
هزینه می کنند ...!
هر دو برای یک لحظه بیشتر، در کنار هم بودن با زمان هم میجنگند ...!
.
کنارم که هستی
زمان هم مثل من دستپاچه میشود
عقربه ها دوتا یکی میپرند
اما همین که میروی
تاوان دستپاچگی های ساعت را هم من باید بدهم
جانم را میگیرند ثانیه های
بی تو…
موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
مرد به خدا می گه: چرا زن رو زیبا آفریدی؟
خدا می گه: واسه اینکه تو دوستش داشته باشی!
دوباره می پرسه پس چرا ناقص العقله؟
خدا هم درجواب به این سوال احمقانه مرد پاسخ میده:
واسه این که تورو دوست داشته باشه
موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
برچسبها: دوست داشتنناقص العقل
پیامک شوهر به زن :
نترس ، من از پله های اداره افتادم و خانم جهانپور ، من رو که بیهوش بودم رسوند بیمارستان
الان بهوش اومدم ، احتمال خونریزی مغزی هست پای چپ و دنده راستم شکسته .
زن : خانم جهانپور کیه ؟؟
.
.
.
دیروز آن مرد آمد ، آن مرد با اسب آمد ، گفت :
ضعیفه غذا حاضر اسـت ؟؟
امروز آن مرد آمد، آن مرد با پراید آمد ، گفت :
عشقـم غذا حاضره ؟
فردا آن مرد می آید، آن مرد با پیشبند میاید ، میگوید :
عجقم غذا چی درسـت کنم !؟
.
.
.
آﺧﺮﯾﻦ ﺑﺎﺭﯼ که مامان بابام ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ ﮐﺮﺩﻥ
ﻣﺎﻝ ﺯﻣﺎﻧﯿﻪ که ﺑﻨﺪ ﮐﻔﺸﻤﻮ ﺧﻮﺩﻡ ﻣﯽ ﺑﺴﺘﻢ !
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﻭﻥ دیگه ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ ﭼﺸﻤﮕﯿﺮﯼ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ
.
.
.
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﻡ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﯾﻪ ﻋﮑﺴﯽ ﺭﻭ ﺗﻮ ﮔﻮﺷﯿﻢ ﻧﺸﻮﻥ ﮐﺴﯽ ﻣﯿﺪﻡ
ﻫﯽ ﻧﺰﻧﻪ ﭼﭗ ﻭ ﺭﺍﺳﺖ ﺑﻘﯿﻪ ﻋﮑﺴﺎ ﺭﻭ ﻫﻢ ﺑﺒﯿﻨﻪ
ﺁﻟﺒﻮﻡ ﻋﺮﻭﺳﯽ ﺑﺎﺑﺎﺗﻮ ﻧﺪﺍﺩﻡ ﺩﺳﺘﺖ ﮐﻪ
.
.
.
چند وقت پیش مامانم داشت مرغ پاک میکرد بهش میگم چرا انقد این مرغه چربی داره ؟
میگه مرغای ماده معمولا اینجورین !
دیوار واسمون نمونده بود دیگه ، خدایا این شادی هارو از ما
نگیر !
.
.
.
ﺧﺪﺍﯾﺎﺍﺍﺍ ﻣﻦ ﺩﺍﺭﻡ ﺗﺎﻭﺍﻥ ﮐﺪﻭﻡ ﮔﻨﺎﻫﻤﻮ ﭘﺲ ﻣﯿﺪﻡ ؟
…
ﺁﻫﺎﻥ ﺍﻭﻥ ﮔﻨﺎﻩ ؟
ﺣﻠﻪ ، ﺭﺩﯾﻔﻪ !
موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
برچسبها: جملات خنده دار
بدن انسان می تونه تا 45 واحد درد رو تحمل کنه.
اما زمان تولد، یک زن تا 57 واحد درد رو احساس می کنه
این معادل شکسته شدن همزمان 20 استخوانه!
مادرتون رو دوست داشته باشید ...
********
و برای ابراز عشق و علاقه به مادرتون منتظر یک روز خاص نباشید ...
تا اطلاع ثانوی : هر روز ، روز مادره
موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
برچسبها: مادردردعلاقه
موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
برچسبها: پاتوق پرتقالیمناجات
تلويزيون داره ميگه :
جوونا بايد مسير زندگيشونو مشخص كنن تا موفق بشن ...
يهو بابام برگشته ميگه :
مسيرشون مشخصه ديگه ...
اينترنت ..آشپزخونه...
اينترنت...دستشويي...
اينترنت...تخت خواب
موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
برچسبها: پاتوق پرتقالیجوانان
مردان تکالیف و ابزارهایی دارند که با استفاده صحیح از آنها میتوانند بخش زیادی از شرایط تشکیل یک خانواده اسلامی را تأمین کنند.
از آنجا که مقوله حجاب و عفاف متأسفانه به اشتباه با بحث زن درآمیخته شده است، نقش و جایگاه مردان در بحث حجاب و عفاف آن طور که بایسته، شایسته و مهمتر از همه عملیاتی است مورد پردازش قرار نگرفته است در صورتیکه تکالیف و مسئولیتهای مردان در اداره خانواده براساس آیه شریفه «الرجال قوامون علی النسا» بیش از زنان تعریف شده است.
موضوعات مرتبط: صفحه اصلیاجتماعی
برچسبها: پاتوقپرتقالیخانواده
روزی ﻣﻬﻨﺪﺱ ﺳﺎﺧﺘﻤﺎﻧﯽ، ﺍﺯ ﻃﺒﻘﻪ ﺷﺸﻢ ﻣﯽﺧﻮﺍهد ﮐﻪ ﺑﺎ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﮐﺎﺭﮔﺮﺍنﺵ ﺣﺮﻑ ﺑﺰند.
ﺧﯿﻠﯽ ﺍﻭ را ﺻﺪﺍ ﻣﯿﺰند ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺷﻠﻮﻏﯽ ﻭ ﺳﺮﻭ ﺻﺪﺍ، ﮐﺎﺭﮔﺮ ﻣﺘﻮﺟﻪ نمی شود.ﺑﻪ ﻧﺎﭼﺎﺭ ﻣﻬﻨﺪﺱ، یک اسکناس 10 ﺩﻻﺭی به پایین میاندازد ﺗﺎ ﺑﻠﮑﻪ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺑﺎﻻ ﺭﻭ ﻧﮕﺎﻩ کند.
ﮐﺎﺭﮔﺮ 10 ﺩﻻﺭ ﺭا ﺑﺮمیدارد ﻭ ﺗﻮ ﺟﯿﺒﺶ میگذارد ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎﻻ ﺭا ﻧﮕﺎﻩ کند مشغول کارش میشود.
ﺑﺎﺭ ﺩﻭﻡ ﻣﻬﻨﺪﺱ 50 ﺩﻻﺭ ﻣﯿﻔﺮستد ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎﻻ ﺭا ﻧﮕﺎﻩ کند پول را در جیبش میگذارد.ﺑﺎﺭ ﺳﻮﻡ ﻣﻬﻨﺪﺱ ﺳﻨﮓ ﮐﻮﭼﮑﯽ ﺭا میاندازد ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻭ ﺳﻨﮓ ﺑﻪ ﺳﺮ ﮐﺎﺭﮔﺮ برخورد میکند.
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻟﺤﻈﻪ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺳﺮش را ﺑﻠﻨﺪ میکند ﻭ ﺑﺎﻻ ﺭا ﻧﮕﺎﻩ میکند ﻭ ﻣﻬﻨﺪﺱ کارش را به او میگوید.
موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
برچسبها: پاتق پرتقالیخدا
جمله تکان دهنده کودک سوری قبل از مرگ
این قاصم الشوکه المعتدین...
به گزارش جام؛ تصویر این کودک سوری که اخیراً در اینترنت
منتشر شده و سایت به سایت پخش می شود،
تصویری تکان دهنده و ترسناک است.
آخرین جمله ای که این کودک 3 ساله قبل از مرگ گفت این بود:
«همه چیو به خدا میگم.»
موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
برچسبها: پاتوق پرتقالیسوریه
سه روز اول رجب رو روزه بگیریم
"رجب"، ماه خداست؛ ماه پر برکتی است که اعمال بسیاری برای آن ذکر شده است. باید خود را در دریای زلالش بشوییم تا پاک شویم. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمود: هر کس یک روز از ماه رجب را روزه بگیرد، موجب خشنودی خدا می شود و غضب الهی از او دور می گردد و دری از درهای جهنم بر روی او بسته می شود.
موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
برچسبها: لیلة الرغایبرجب
جمله تکان دهنده کودک سوری قبل از مرگ
این قاصم الشوکه المعتدین...
به گزارش جام؛ تصویر این کودک سوری که اخیراً در اینترنت
منتشر شده و سایت به سایت پخش می شود،
تصویری تکان دهنده و ترسناک است.
آخرین جمله ای که این کودک 3 ساله قبل از مرگ گفت این بود:
«همه چیو به خدا میگم.»
حتی از تصویر او می توان حدس زد که سوریه در حال حاضر
چه درد و رنجی را تحمل می کند. تابحال ده ها هزار تن
از مردم سوریه کشته شده و بیش از 1 میلیون نفر از آنها
آواره شده و حالا در اردوگاه ها زندگی می کنند
موضوعات مرتبط: صفحه اصلیسیاسی
برچسبها: کودک سوریخدا
زندگیِ خوابگاهی یعنی کل کل های روزانه، یعنی بحث قومیتی تو آشپزخونه! وقتی بچه های خوزستان از آب استانشون تعریف می کننُ یکی دیگه از آبِ لرستان، تو هم می پری وسط میگی فقط سدِ کرج!! زندگی خوابگاهی یعنی خوردنِ شیرینیِ پایان نامه بچه ها وقتی اشکاشون رو سر تموم نشدنِ کارشون دیده بودی.. زندگی خوابگاهی یعنی فلاکس چای ُ پروژه های نیمه تمامُ ساعت سه نصفه شب خوابیدنُ هشت سر کلاس حاضر شدن.. زندگی خوابگاهی یعنی صف های نماز جماعتِ مغربُ عشا .. زندگی خوابگاهی یعنی یه دنیا خاطره.. زندگی خوابگاهی یعنی وقتی برمی گردی خونه می فهمی چقدر اتاقت رو بیشتر از قبل دوست داری!
وای یادش بخیر.
موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
برچسبها: خوابگاه
موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
خــــــــــــدایا . . . ! ! !
قسم به بزرگیت ، هیچكس ، هیچوقت
مریضی مـــــــــــــادرشو نبینه
موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
موضوعات مرتبط: صفحه اصلی