اربعین

 

ای همسفر قرار تو باورنکردنیست

من ، اربعین ، کنارتو ، باورنکردنیست

 

با نیمه جان مانده خودم را رسانده ام

اینجا ، سر مزار تو ، باورنکردنیست

 

بر روی سرخ همسفرانت نگاه کن

این باغ لاله دار تو باورنکردنیست

 

در زیر تازیانه به سر شد اسارتم

تا آمدم دیار تو باورنکردنیست

 

من را ببین و مادر خود را نظاره کن

قدِّ کمان یار تو باورنکردنیست

 

 

آنان به قلب خون شده جز غم نذاشتند

چیزی برای خواهر تو کم نذاشتند

 

مهمان شام بودم و بر میزبانیم

یک لحظه چشم خویش روی هم نذاشتند

 

جز سنگ و تازیانه و سیلی و کعب نی

بر زخم های واشده مرهم نذاشتند

 

دیگر چه وقت حرف عبا و امامه است

وقتی به دست های تو خاتم نذاشتند

 

دیدی چطور که آل پیمبر عزیز شد

در مجلسی که دخترک تو کنیز شد



نظرات شما عزیزان:

لبیک یا مهدی (عج)
ساعت14:49---6 دی 1394
حسنک کجایـــــــــــــــــــــــی!
آب پرتقالت داره گرم میشه ها


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: مذهبی

تاريخ : چهار شنبه 11 آذر 1389 | 11:34 | نویسنده : بانوی پرتقالی |

.: Weblog Themes By SlideTheme :.