از ابتدای جنگ با او در پایگاه چهارم شکاری دزفول آشنا شدم؛ خصوص زمانی که اینجانب ریاست دبیرستان شهید بابایی پایگاه چهارم شکاری دزفول را به عهده داشته و با ایشان از نزدیک در حل مشکلات و مسائل دبیرستان در ارتباط بودم.
امیر سرتیپ دوم خلبان عبدالکریم عصاره در این اواخر مردانه با مرگ دست و پنجه نرم میکرد ولی از آنجا که مرگ سرنوشت محتوم آدمی است دعوت حق را لبیک گفت و به یاران شهیدش پیوست.
لازم به توضیح اینکه ایشان در ایام هشت ساله دفاع مقدس، در گردان 11 شناسایی مهرآباد عضویت داشتند و بعدها نیز خدمات ارزشمندی را برای این مرز و بوم به انجام رساندند.
برای هر عملیاتی نیاز به در دست داشتن اطلاعاتی است که تیز پروازان این گردان با فانتومهای خود و البته بدون هیچگونه وسیله دفاعی به قلب دشمن میزدند و با هواپیماهای خود (RF-4) از مواضع آنها عکس گرفته و به پایگاه خود باز میگشتند.
تصورش هم سخت است که بدون هیچ، بله بدون هیچ وسیله دفاعی، دریغ از یک تیر به سمت دشمن حرکت کردن و از سدّ پدافند آنها عبور کردن و بازی با جان خود برای حفظ جان هزاران تن دیگر در خط مقدم جبههها!
ولی این کاری است که دلاوران گردان 11 شناسایی نیروی هوایی به راحتی و البته با ایمان به قدرت لایزال الهی و برای حفظ حریم آسمانی این قطعه از زمین انجام میدادند.
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: ارتش.گنجی در دل ملتمردان آسمانی
برچسبها: پاتوق پرتقالیارتشدفاع مقدس