توبزرگ میشوی وبزرگتر.... ومن هرروز دلتنگ روزهای کودکی ات میشوم
روزهای نوزادی .روزهایی که به غیر از آغوش من ماْوایی نداشتی.
دلتنگ روزهایی هستم که به سرعت سپری شد.
خیلی زود گذشت.روزی که خدا یک فرشته را به من هدیه داد تا زین پس نگهدار او باشم.
امانتدار خدا هستم تا از تو پاسداری کنم.
ازتو وزیباییهایت.
هرروز که میگذرد عشق من به تو صدچندان میشود
توبزرگ میشوی ومن هر روز که میگذرد در دریای عشق توکوچکتر میشوم....
و شاید همین روزها غرق شوم...........
موضوعات مرتبط: دست نوشته های بانوی پرتقالی
برچسبها: تو بزرگ میشوی و