زن که باشی ترس های کوچکی داری!
از کوچه های بلند
از غروب های خلوت
و از خیابان های بدون عابر می ترسی....!
از صدای متورسیکلت ها و دوچرخه هایی که بی هدف...
در کوچه پس کوچه ها می چرخند میترسی!
از بوق ماشین هایی که روز های گرم تابستان...
جلوی پاهایت ترمز می کنند
و تو فقط چهره ادم هایی را می بینی
که در چشم هایشان حس نوع دوستی موج می زند.....!
زن که باشی ترس های کوچکی داری
به بزرگی همه ی بی عدالتی هایی که...
به جرم زنانگی محکومت می کنند...
و همیشه این تویی که مقصری
موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
برچسبها: پاتوق پرتقالیزنزنانگیتقصیر
تاريخ : سه شنبه 2 دی 1393
| 23:15 | نویسنده : بانوی پرتقالی |