عارفی معروف به نانوایی رفت و چون لباس درستی نپوشیده بود نانوا به او نان نداد و عابد رفت
مردی که آنجا بود عابد را شناخت ، به نانوا گفت این مرد را می شناسی
گفت: نه
مرد گفت : فلان عابدبود
نانوا گفت : من از مریدان اویم ، دوید دنبالش و گفت می خواهم شاگرد شما باشم ، عابد قبول نکرد
نانوا گفت اگر قبول کنی من امشب تمام آبادی را طعام می دهم ، عابد قبول کرد
وقتی همه شام خوردند ، نانوا گفت : استاد دوزخ یعنی چه
عابد پاسخ داد
دوزخ یعنی اینکه تو برای رضای خدا یک نان به بندۀ خدا ندادی ولی برای رضایت دل بندۀ خدا یک آبادی را نان دادی
موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
برچسبها: پاتوق پرتقالیداستاننانعابدخدا
نم جواب کدوم کار نیکمو گرفتم! رفتم نیم کیلو انار خریدم توش یه دونه گوجه بود. »
چند سال قبل، بهرام بیضایی به دولتمردان توصیه کرده بود اگر میخواهند از آنچه در مملکت میگذرد با خبر باشند، فیلم کوتاه ببینند اما به نظر میرسد امروز دیگر برای اطلاع از اوضاع ضروری نیست کسی رنج دیدن فیلم کوتاه را بر خود هموار کند. کافی است یکی از اپلیکیشنهای جدید را روی تلفن همراه نصب کند و از پستهایی که کاربران پشت هم کپی میکنند، اوضاع و احوال را دریابد.
باب شوخی بر سر اتفاقات اقتصادی، بعد از ظهور اپلیکیشنهای جدید باز نشد. قبلتر، وقتی گوجهفرنگی رکورد دو هزار تومان و سه هزار تومان را زد، این رئیس دولت دهم بود که با توصیه به مردم برای خرید از محلهشان، تنور شوخیهای اقتصادی را داغ کرد.
همان روزها وقتی از اکبر عبدی پرسیدند چرا کمکار شدهیی؟ گفت: طنز وقتی جواب میدهد که گوجه فرنگی دو هزار تومان نباشد. حالا اما از پس توفان تورمی سالهای ٩٠ و ٩١، نرمافزارهایی مانند وایبر، بازار شوخی با اقدامات اقتصادی دولت و اتفاقات اقتصادی، جامعه را داغ کرده است.
برو ادامه ی مطلب
موضوعات مرتبط: اقتصادی
برچسبها: پاتوق پرتقالیگرانینانپرایدگوجه فرنگیمالاقتصادطعنه